باغ و حمام فین

به کاشان که قدم می گذاری، می توانی سراغش را از همه بگیری؛ باغی با دیوارهای بلند که جلوه افسونگرش را در درون خود پنهان کرده است و وقتی به درون آن قدم بگذاری دنیایی پر طراوت به استقبالت می آید. درختان سر به فلک کشیده، فواره های کوتاه و بلند و صدای عبور آب به همراه سنگ فرشی که زیر پاهای تان قرار دارد، مکانی جادویی را برای تان ترسیم می کند. این تصویر جادویی را مدیون حضور قنات ها و کاریزها هستیم که سخاوتمندانه، آب را به ساکنان این منطقه هدیه داده اند. نامش باغ فین است اما ظاهر شاهانه اش باعث شده تا به آن عنوان باغ شاه را نیز بدهند.

وسعت باغ بالغ بر 33700 مترمربع است. دیوار، بارو و برج های استوانه ای شکل، حیاط مرکزی این باغ شگفت انگیز را در بر گرفته اند تا آن را از تبار باغ قلعه های ایرانی جلوه دهند. انتخاب این نوع الگو و محصور کردن زیبایی های باغ در پناه دیواری بلند، استفاده شاهانه از باغ را به رخ می کشد. به واسطه همین دیوارها ساکنان می توانند در پناه برج و بارو، بستری امن بیابند و به خاطر حجم، شکل و ارتفاع، جلال و شکوهی شاهانه به نمایش گذاشته می شود.

حالا این باغ، سرد و گرم روزگار را تاب آورده و با صلابت ایستاده است تا ما نیز بتوانیم از زیبایی های سحرانگیزش بهره ببریم و تاریخ را به نظاره بنشینیم.

تاریخچه باغ فین

درباره قدمت باغ فین حرف و حدیث بسیار است؛ برخی قدمت اولیه باغ را به زمان اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانی، نسبت می دهند اما برای اولین بار در منابع تاریخی، در زمانی از این باغ سخن به میان آمده که مربوط به زمان عبور یعقوب لیث صفاری، بنیان گذار سلسله صفاری، همراه با لشکر عرب از بیابان های مرکزی ایران است و از وجود چشمه و باغ در ناحیه ای کویری خبر می دهد.

برخی دیگر از کارشناسان بر اساس منابع تاریخی، قدمت باغ فین را مربوط به دوران سلطنت آل‌بویه می دانند. بعضی نیز وجود باغ فین و توسعه و پیشرفت آن را به دوران ایلخانی منسوب كرده اند و یاقوت حموی، جغرافیدان و تاریخ نویس مشهور قرن هفتم هجری قمری، نیز از گشت و گذار مردم كاشان در اطراف باغات فین سخن به میان آورده است.

در سال 951 خورشیدی و در اواخر دوران شاه طهماسب، دومین پادشاه سلسله صفوی، زلزله‌ای مهیب رخ می دهد و صدماتی جدی را به باغ وارد می کند. امروزه بقایای به جا مانده از آن زلزله در چند صد متری باغ فین امروزی وجود دارد و به باغ کهنه معروف است. پس از مرگ شاه طهماسب، دو تن از خاندان صفوی شامل شاه اسماعیل دوم و محمد خدابنده، پدر شاه عباس به حکومت رسیدند و با حکومت ضعیف خود باعث شدند تا چندین سال حكومت كاشان در دست تركمنان بیفتد و خرابی های بسیاری به بار آید.

شاه عباس یکم، نامدارترین و پنجمین پادشاه صفوی، پس از رفع فتنه تركمن ها، دستوراتی را در جهت عمران و آبادانی كاشان و تدارک وسایل توسعه و ترقی صنایع محلی و بهبود اوضاع عمومی صادر کرد و آقا خضرنهاوندی، حاكم كاشان، مامور اجرای آنها شد.

بدر همین دوران بود که بنای باغ فین امروزی گذاشته شد و به باغ فین نو معروف شهرت یافت. برای این باغ نو، زمینی نورگیر به ابعاد 157 متر طول شرقی و غربی و 142 متر عرض شمالی و جنوبی انتخاب و حصاربندی شد. در چهار گوشه این زمین برج های گرد و مرتفعی بنا کردند و در فاصله میان هر دو باغ قدیم و جدید هم، خیابان و میدان پهناوری جهت چوگان بازی و قپق اندازی و انواع مسابقه و بازی ها احداث شد.

بر سر اینکه چه کسی طراحی باغ را انجام داده اتفاق نظری وجود ندارد. میراث فرهنگی، غیاث‌الدین جمشید کاشانی را به عنوان طراح این باغ معرفی می کند اما منابع دانشگاهی و برخی کارشناسان طراح باغ را شیخ بهایی می دانند.

شاه عباس برای رفع خطر سیل، سدی مستحكم با سنگ و ساروج در حدود یک كیلومتری جنوب باغ، ساخت که هنوز هم پابرجاست.

قتل امیر كبیر در حمام فین كاشان

محمد تقی فراهانی (امیر کبیر) یکی از صدراعظم های ناصرالدین شاه در دوران قاجار بود که اقداماتی شایسته در راستای آبادانی مملکت از جمله تاسیس دارالفنون، اعزام دانشجو به خارج، تقسیم آب کرج، ساماندهی به ارتش و … را انجام داد. یکی از کارهای وی تعیین حقوق برای درباریان بود که به مزاج درباریانی که تا پیش از آن به راحتی به خزانه مملکت دسترسی داشتند خوش نیامد و باعث شد افرادی از جمله مهد علیاء، مادر شاه و حاج علی خان مراغه ای، خواجه حرامسرا، دسیسه هایی را بر علیه او بچینند. به سبب علاقه شاه به امیر، دشمنان او نتوانستند کاری از پیش ببرند اما در نهایت بی کفایتی شاه و دسیسه این افراد باعث شد امیر از صدارت عزل و به کاشان تبعید شود. تبعید امیر به کاشان دو علت داشت؛ اول اینکه این شهر یک شهر کویری به حساب می آمد و دوم اینکه نزدیکی آن به پایتخت به درباریان امکان کنترل او را می داد.

امیر همراه همسرش به مدت 40 روز در باغ زندگی کرد تا اینکه ناصرالدین شاه پشیمان می شود و برای او خلعتی می فرستد تا بخشش خود را اعلام کند. اطرافیان که متوجه این اتفاق می شوند در فرصتی مناسب از مستی شاه سوء استفاده کرده و امضای قتل امیر کبیر را از وی می گیرند. آنها طی دو روز خودشان را از راه نیزارهای قم به کاشان می رسانند و وقتی به شهر می رسند، متوجه می شوند که امیر برای پوشیدن خلعت بخششی، داخل حمام است. از آنجا که حمام خدمه به کوچه راه داشته، قاتلین از راه کوچه به درون می روند و درب حمام را می بندند تا کسی نتواند برای نجات امیرکبیر اقدامی بکند. حاج علی اکبر خان چاپارچی، پیک بین شیراز و کاشان، متوجه می شود و می خواهد به همسر امیر اطلاع دهد اما دست و پای او را با طناب می بندند تا او را از این کار بازدارند.

امیر کبیر پس از دیدن قاتل و شنید حکم، باور نمی کند که ناصرالدین شاه چنین دستوری داده باشد و می خواهد که حکم را با چشمان خودش ببیند. او پس از دیدن حکم می گوید:
افسوس من فکر می کردم ایران به صدر اعظمی لایق نیاز دارد ولی الان متوجه شدم ایران به شاهی لایق نیاز دارد.

سپس از آنها سه درخواست می کند: 1ـ نوشتن چند خط وصیت 2ـ دیدن همسر و فرزندانش برای آخرین بار 3ـ خواندن دو رکعت نماز

قاتلان با هیچ یک از این درخواست ها موافقت نمی کنند و فقط به او اجازه می دهند نحوه قتلش را خودش تعیین کند. امیر از دلاکی که داخل حمام بوده درخواست می کند که رگ دستش را بزند. نقل شده که امیر با خون خود روی دیوار شعری نوشته اما هیچگاه مدرکی برای اثبات آن پیدا نشده است.

قاتلان که می خواستند زودتر کار را تمام کنند، صبر نمی کنند که امیر در اثر خونریزی از دنیا برود و او را با پارچه ای خفه می کنند. قتل امیر به گونه ای صحنه سازی می شود که تا مدت ها مردم ایران سرطان استخوان را دلیل مرگ وی می دانستند. به سبب این اتفاق تلخ، که در 20 دی 1320 به وقوع پیوست، در شهر کاشان 7 روز عزای عمومی اعلام و جسد امیر پس از غسل دادن در حوض وسط باغ، به امامزاده حبیب موسی واقع در شهر کاشان منتقل شد. همسر امیر به مدت 2 سال صبر کرد تا جسد به استخوان تبدیل شود و سپس آن را به کربلا منتقل نمود و در یکی از صحن های اصلی حرم امام حسین (علیه السلام) به خاک سپرد.